مرگ در اشعار سعدی؛ آرامش در آغوش حقیقت
سعدی مرگ را پایان نمیداند، بلکه تلنگری برای بیداری و فرصتی برای بازاندیشی زندگی میبیند. در شعرهای او، مرگ نه ترسناک است و نه تلخ، بلکه فرصتی برای فروتنی، رهایی و رسیدن به آرامش است.
مرگ در اشعار مولانا؛ رقصی به سوی وحدت با معشوق
مرگ در اشعار مولانا، رهایی از جسم و پیوند با معشوق است؛ گذری عاشقانه به سوی وحدت و حقیقتی جاودانه.
مرگ در اشعار خیام؛ نگرشی فلسفی به ناپایداری هستی
مرگ در اشعار خیام حقیقتی تلخ اما ناگزیر است. او مرگ را هشداری برای زندگی آگاهانه میداند و با زبان ساده و طنز، خواننده را به تأمل درباره زندگی و مرگ دعوت میکند. آمادهای راز زندگی و مرگ را با خیام کشف کنی؟
مرگ در اشعار حافظ؛ سفری به میخانه جاودانگی
مرگ در شعر حافظ، آغاز سفری عاشقانه به ابدیت است. با زبان رمز و عشق، هراس مرگ را به راز زندگی بدل میکند.
مرگ در ادبیات پارسی؛ نگاهی به زبان سمبلها و رازها
مرگ در ادبیات پارسی، نمادی از گذار و تولد دوباره است که شاعران کلاسیک و معاصر با زبان خاص خود به تصویر کشیدهاند.

