شوپنهاور و فلسفه مرگ: سایهای که زندگی را معنا میبخشد
اگر جهان را ارادهای کور و بیوقفه میدانیم که ما را به رنج میکشاند، مرگ لحظهایست که این اراده متوقف میشود. ترس از مرگ یعنی ترس از آزادی؛ آیا این را باور داری؟
هایدگر و فلسفه مرگ: «بودن برای مرگ» و معنا دادن به زندگی
مرگ، نقطهای است که همه از آن فرار میکنیم، اما مارتین هایدگر میگوید همین «مرگ» دروازهای به زندگی اصیل و آزادی واقعی است. در این مقاله با فلسفه عمیق هایدگر درباره مرگ آشنا میشوید و یاد میگیرید چطور مرگ میتواند زندگیتان را معنا دهد.
مرگ در فلسفه فردریش نیچه: راز قدرت در برابر پایان محتوم
نیچه مرگ را نه پایان، بلکه شروع زندگی اصیل و آزاد میدانست. او میخواست ما زندگی را طوری بسازیم که بارها تکرار شود و با شجاعت مرگ را بپذیریم.
آیا مرگ ما را نابود میکند یا آزاد؟ (نگاه بیرحم و شورشگرانه آلبر کامو به مرگ)
مرگ بیمعناست، اما همین بیمعنایی است که ما را آزاد میکند. کامو میگوید: اگر مرگ قطعی است، پس وقت آن است که زندگی را طوری زندگی کنیم که انگار هر لحظهاش آخرین شورش ماست.
مرگ از دیدگاه آلن دوباتن؛ چگونه یک فیلسوف معاصر به ما کمک میکند از ترس مرگ عبور کنیم؟
اگر مرگ پایانی ناگزیر است، پس چرا از آن فرار میکنیم؟ آلن دوباتن با نگاهی متفاوت، مرگ را نه تهدیدی ترسناک، بلکه هشداری بیدارکننده میداند؛ تلنگری برای اینکه بفهمیم چگونه زندگی کنیم، پیش از آنکه دیر شود.