
مرگ از نگاه هوشنگ ابتهاج (سایه): سکوتی پر از معنا
سایه؛ شاعرِ مرگ و سکوتِ جان
هوشنگ ابتهاج، همان سایهی مهربان شعر فارسی، مرگ را نه به چشم پایان تلخ، که به چشم گشودنی تازه نگاه میکند. برای او مرگ، آرامشیست که پس از طوفان زندگی میآید؛ سکوتیست که میان سروصدای جهان، به روح فرصتی میدهد تا دوباره نفس بکشد و به جهانِ بیکرانِ معنا وارد شود.
مرگ، آن سکوت پر راز و زیبایی
شعرهای سایه، مثل نسیمی آرام، مرگ را به شکلی لطیف و پر از راز روایت میکنند. مرگ برایش لحظهای است که واژهها میمیرند و در همان سکوت، هزاران صدای جدید شکل میگیرد؛ سکوتی که نه پایان که آغازِ سرودی نو است برای جان خسته.
🖋️
━━━━━━━━━━━━━━━
مرگ، راز نهان هر واژه است
و در خلوتِ آن، هزاران سخن زاده میشوند
تا جان آرام گیرد
━━━━━━━━━━━━━━━
🖋️
گذر از تنهایی؛ عبور به سوی جاودانگی
برای سایه، مرگ ایستگاه پایانی نیست؛ بلکه دریچهایست که از پس آن، روح در آغوش نور و جاودانگی غرق میشود. مرگ یعنی رهایی از قید تنهاییهای زمینی و رسیدن به آغوشی که همه رازها را در خود دارد.
🖋️
━━━━━━━━━━━━━━━
آن که رفت، نرفت
او در هوای تازه نفس میکشد
و در آغوش جاودانگی آرام گرفته است
━━━━━━━━━━━━━━━
🖋️
زندگی و مرگ؛ همنفس و همراستا
سایه میگوید زندگی و مرگ دو روی یک سکهاند؛ هیچکدام بدون دیگری معنا ندارد. زندگی، پلی است به سوی مرگ، و مرگ، دری به سوی زندگی دیگری که شاید زیباتر است؛ داستانی که در آن هیچ پایانی نیست.
🖋️
━━━━━━━━━━━━━━━
زندگی پلیست به سوی مرگ
و مرگ دروازهای به سوی زندگی دیگر
هر دو به هم زنجیرند
━━━━━━━━━━━━━━━
🖋️
مرگ، آغاز آگاهی و رهایی
سایه مرگ را نه پایان که طلوع دانایی میداند؛ فرصتی برای رها شدن از جهل و تنهایی و پیوستن به حلقهی روشنایی که در آن روحها به هم میپیوندند و سکوت، موسیقی میشود.
🖋️
━━━━━━━━━━━━━━━
در مرگ، دانایی نزدیک میشود
تنهایی در هم میشکند
روحها به هم میرسند
و سکوت، آواز میخواند
━━━━━━━━━━━━━━━
🖋️
سایه و نگاه عارفانهاش به مرگ
شعرهای سایه پر است از نشانهها و رمزهایی که مرگ را به سفر روح به سوی اتحاد با هستی بدل میکند؛ لحظهای که از قید خود رها میشویم و به آرامشی بیکران دست مییابیم.
مرگ از نگاه سایه
هوشنگ ابتهاج به ما یادآوری میکند که مرگ پایان نیست، بلکه آغازِ سفری تازه است؛ سفری به سوی نور، سکوت و رازهای نهفتهی زندگی. او با شعرش به ما امید میدهد که مرگ را چون دوستی مهربان ببینیم، نه دشمنی ترسناک.